۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۰

:(

من نمی خوام از روی دل سوزی و خیر خواهی هم حتی نصیحتم کنی. واقعا تصور می کنی من نمی فهمم راهم اشتباهه . من تمام چال و چوله های این راه رو بلدم. اما باز می خوام اشتباه کنم.
تو چه می دونی این اشتباهم چه لذتی برام داره.
تو چه می دونی  چه آرامشی داره , باور کن من این آرامش قبل از طوفان رو  دوستدارم.
تو چه می دونی زندگی من خیلی وقته طوفانی شده.
 حالا برای یه مدت کوتاه که دوباره بخوام حس خوبی داشته باشم  باید نصیحتای تو رو بشنوم؟!
باید حتما میریدی به حال خوشم؟!