۲۸ آذر ۱۳۸۹

بغض های سرکش

زمانی که با تو بودم
اینقدر بغض هایم لجباز و بهانه گیر نبودند!
از وقتی که نیستی
هر لحظه بهانه گیری را شروع می کنن
از آن بهانه هایی که کلافه ام می کند
با هیچ زبانی سر به راه نمی شوند
محکم در سینه ام می کوبند و
با زوربه گلویم می رسند و به آن چنگ می اندازند
محکم خودشان را به گلویم می چسبانند
نمی آیند بالا
رهایم نمی کنند
تو بیا
این بغض ها زبان تو را خوب می فهمند
بیا  و با منطقت  قانع شان کن که باید مثل گذشته آرام با شند!

۲ نظر:

صدف گفت...

سلام
تمام پستاتو خوندم
خيلي خوب بود
لينك شدي
اگه سر بزني خوشحال ميشم

صدف گفت...

سلام
تمام پستاتو خوندم
خيلي خوب بود
لينك شدي
اگه سر بزني خوشحال ميشم